9) آزمایش دوستان
براى هر انسانى در زندگى دوستانى است که در هنگام وحشت و تنهایى با آنها انس مى گیرد و در زمـان شـدت و سختى به آنان پناه مى برد, و در برابر حوادث روزگار وپیشامدهاى ناگوار از آنها کـمـک مـى گـیـرد, اسـرار خـود را به آنها مى سپارد و اخبار واندیشه هاى خود را با آنها در میان مى گذارد . لیکن بسیار است که انسان به یارانى دست مى یابد که در صداقت و اخلاص آنها شک و تردید دارد . با آنها چه باید بکند؟ آیا به محض شک و تردید از آنها دورى کند و خود را در معرض زیانها و خطرهاى ناشى از جدایى از آنان قرار دهد؟ بى شک این کارى نادرست و اشتباه است . یـا آن کـه بر آنها اعتماد کند, و به آنها گرایش و وثوق داشته باشد؟ اما این عمل نیز سستى راى و قلت و حزم و دوراندیشى است . پس به گمان تو چه باید بکند؟ آیا راههایى وجود دارد که آنها را بیازماید و حقیقت حال آنان را مکشوف سازد تا درست از نادرست و پاک از ناپاک شناخته و راستگو از دروغگو دانسته شود؟ آرى در ایـن جـا راهـهـا و نشانه هایى وجود دارد که اهل بیت (ع ) آنها را براى آزمایش دوستان قرار داده اند و ما آنها را از لحاظ تو اى خواننده عزیز مى گذرانیم تا در معانى آنهاتدبر کنى و در مقاصد آنـهـا بیندیشى و بکوشى آنها را در مورد دوستى که در صداقت واخلاص او شک دارى پیاده کنى بهترین نتایج و پاکیزه ترین ثمرات را از آنها به دست آورى , زیرا براى انسان پسندیده نیست که با هر کـسى مصاحبت دارد به او اعتماد کندمگر آن پیش از این او را بیازماید و حقیقت او را بداند . چنان که امیرمؤمنان (ع ) به فرزندش امام حسن (ع ) وصیت کرده : اى فرزندم ! با احدى دوستى مکن مگر آنگاه که بخوبى او رابشناسى . نیز فرموده است : پیش از آزمایش دوست به او اعتماد مکن . نیز: به دوستى کسى که وضع او را روشن نکرده اى رغبت مکن . نیز: کسى که دوستان را آزموده حقیقت مردم را شناخته است . انـسـان اگر با دیده دقت و تفحص به مردم بنگرد و افکار و ضمایر آنها را بیازماید و نیات ومقاصد آنـهـا را کـشـف کـنـد بـى شـک از اکثر آنها گریزان و دلش پر از ترس و بیم خواهد شد, از این رو امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : او را بیازماى آنگاه دشمن دار. امام صادق (ع ) فرموده است : با مردم معاشرت کن تا آنها را بیازمایى و کسى که مردم راآزمود آنان را دشمن داشت . امـام کـاظـم (ع ) فـرمـوده است : از آمیزش با مردم و انس با آنان بپرهیز مگر آن که در میان آنان خـردمـنـد امینى بیابى که در این صورت با او انس بگیر و از دیگران بگریز همچنان که از جانوران درنده مى گریزى .
یکى از شاعران گفته است :
وزهدنی فی الناس معرفتی بهم ----- وطول اختبارى صاحبا بعد صاحب
فلم ترنی الایام خلا تسرنی ----- مبادیه الا ساءنی فی العواقب
وما صرت ادعوه لدفع ملمة ----- من الدهر الا کان احدى النوائب
اکـنـون ما راههاى آزمایش دوستان را به همان گونه که پیامبر خدا(ص ) و اهل بیت او(ع ) براى ما ترسیم کرده اند ذکر مى کنیم :
1- پـیامبر خدا(ص ) فرموده است : دوستى صادقانه در سه چیز است : این که گفتاردوستش را بر گفتار دیگران , و همنشینى دوستش را بر همنشینى دیگران , و خشنودى دوستش را بر خشنودى دیگران ترجیح دهد.
2- امـام بـاقـر(ع ) فـرموده است : محبت خود را در دل دوستت به آنچه نسبت به او در دل توست بشناس .
3- امـام صـادق (ع ) فـرموده است : به دلت بنگر اگر دوستت را انکار کرد قطعا یکى از شماعمل (ناخوشایندى ) را مرتکب شده است .
4- و نیز: سه نفرند که تنها در سه جا شناخته مى شوند: بردبار در وقت خشم , دلیر به هنگام جنگ , و دوست در موقع نیاز.
5- و نـیـز: دوسـت بـه سه چیز آزمایش مى شود اگر در آنها رغبت و توافق داشت دوستى پاک و راسـتـیـن اسـت و گـرنـه دوست زمان رفاه و آسایش است نه دوست روزگار سختى : ازاو مالى بخواهى , او را بر مالى امین گردانى , از او بخواهى در ناراحتى تو مشارکت کند.
6- و نـیـز: هـرگـاه بـخـواهى صحت ادعاى دوستت را درباره خودت بدانى او را خشمگین کن , چنانچه بر دوستى تو پایدار ماند او دوست توست و در غیر این صورت نه .
7- و نـیـز: هـر کـس سـه بـار بـر تـو خـشـم گـرفـت و بـدى بـه تـو نـگـفـت او را به دوستى خودبرگزین .
8- و نیز: هر کس سه بار بر تو خشمگین شد و سخن ناپسندى به تو نگفت او را براى خود اندوخته کن.
9- و نیز: به محبت دوستت اعتماد مکن , تا آنگاه که سه بار او را به خشم درآوردى .
10- و نـیـز: کـسى را دوست مگو, و او را آشنا بگو مگر آنگاه که در سه صفت او رابیازمایى : او را به خـشـم درآورى و بـنگرى که خشم او را از مرز حق بیرون مى برد یا نه ؟ وبا او سفر کنى , و دیگر با دینار و درهم وى را بیازمایى .
11- و نـیـز: دوسـت خـود را بـر هـنـگـامـى که نعمت تازه اى روزیت شود یا مصیبتى به تورسد بیازماى .
12- و نیز: دوستان خود را به دو صفت بیازمایید اگر در آنها وجود داشت به دوستى ادامه دهید و گرنه بکلى از آنها دورى جویید: مراقبت بر اداى نمازها در اوقات خود,نیکى نسبت به دوستان در حال رفاه و سختى .
13- و نـیـز: مـردم جـز از راه آزمـایش شناخته نمى شوند و از این رو زن و فرزندت را درغیبت , و دوسـتـت را در مصیبت , خویشاوندان را به هنگام نادارى و فقر, و دوستان وچاپلوسان را در زمان بیکارى بیازماى تا منزلت خود را در نزد آنان بدانى .
14- مـسـعـدة بـن یـسـع نقل کرده که به ابى عبداللّه جعفربن محمد(ع ) عرض کردم : من به خدا سوگند تو را دوست مى دارم , آن حضرت سرش را به زیر انداخت و پس از آن سربلند کرد و فرمود: راسـت گفتى اى ابا بشر از محبت خود در دل من از دلت بپرس ,دلم از محبتى که نسبت به من در دل خود دارى مرا آگاه ساخت .
15- مردى از آن حضرت پرسید که شخصى به من مى گوید تو را دوست مى دارم , من چگونه بدانم کـه او مـرا دوسـت مـى دارد؟فرمود: دلت را بیازماى اگر تو او را دوست دارى او هم تو را دوست مى دارد.
16- مـردى بـه امـام مـوسـى بـى جعفر(ع ) عرض کرد: مردى است از عوام مرا دیدار مى کندو به خداوند سوگند مى خورد که مرا دوست مى دارد, آیا من سوگند بخورم که اوراستگوست ؟ فرمود: دلت را بیازماى اگر دوستش مى دارى سوگند بخور و در غیر این صورت نه .
17- آن حضرت به حسن بن جهم فرمود: اگر مى خواهى بدانى چه منزلتى در نزد من دارى بنگر من در نزد تو چه جایگاهى دارم .
18- امـام جـواد(ع ) فـرمـوده اسـت : کـثـرت مـوافـقـت و قـلـت مـخـالـفـت از نـشـانـه هـاى محبت است .
19- امام هادى (ع ) فرموده است : از کسى که او را مکدر ساخته اى جویاى صفا و از آن که به او عذر کرده اى توقع وفا, و از آن که نسبت به او بدگمانى انتظار خیرخواهى نداشته باش چه دل دیگران هم مانند دل توست .
10) پایه هاى دوستى 1
پیامبر گرامى اسلام (ص ) و ائمه اهل بیت (ع ) در بیان آنچه برادرى بر اساس آن قرار دارد ودوستى بـر پـایـه هـاى آن اسـتـوار اسـت بـه هیچ روى فروگذارى نکرده و مردم را بدانها آگاه وتشویق فـرموده اند . چه رعایت آنها موجب مزید استحکام روابط برادرى و پیوندهاى دوستى در میان افراد اجتماع است . مـا بـزودى برخى از این مقومات و ارکان دوستى را که پیامبر(ص ) امامان اهل بیت (ع ) درسخنان جاوید خود بدانها تصریح کرده اند از نظر خوانندگان مى گذرانیم .
1- دید و بازدید
شاید زیباترین و دلپسندترین مظاهر وفادارى و دوستى دیدار دوستان از یکدیگر و جویاشدن حال ایشان در خانه آنها مى باشد و این امر در دل دوستى که به دیدارش مى روندبزرگترین اثر را به جا مـى گـذارد چـه این عمل نشانه دوستى صادقانه و گواه گرایش وهماهنگى و موجب استحکام پـیوندهاى برادرى و دوستى است . از این رو پیامبر(ص )بزرگوار فرموده است : دیدارها دوستى را مى رویاند. آن حضرت و ائمه (ع ) بردیدو بازدید و مراوده تشویق فرموده و آن را از اعمالى شمرده اند که انسان را به خداوندنزدیک مى گرداند. پیامبر خدا(ص ) فرموده است : فرشته اى مردى را دید که بر در خانه اى ایستاده است به او گفت : اى بنده خدا در این خانه چه حاجت دارى ؟ پاسخ داد: در آن دوستى دارم که مى خواهم به او سلام کنم , فرشته به او گفت : میان تو و او پیوند خویشى نزدیکى است یانیازمندى تو را به این کار وادار کرده است ؟ پاسخ داد: من هیچ نیازى به او ندارم جز این که من در برابر پروردگار جهانیان نسبت به او متعهدم , و میان من و او خویشى و قرابتى نزدیکتر از اسلام نیست , فرشته گفت : من فرستاده خـداونـد بـه سـوى تو هستم او به توسلام مى رساند و مى فرماید: مرا دیدار کردى و من بهشت را بـرایت واجب ساختم , و ازخشم خود و آتش دوزخ تو را معاف کردم و این به سبب آن است که او را به خاطر من دوست داشتى
نیز فرموده است : کسى که برادر مؤمن خود را در خانه اش دیدار کند خداوند مى فرماید : تو مهمان و دیـدار کـننده منى و پذیرایى تو بر عهده من است و به سبب آن که او را دوست داشتى بهشت را برایت واجب کردم.
عـلى بن الحسین (ع ) فرموده است : کسى که به خاطر خدا و رسیدن به وعده لقاى اودوستش را دیـدار کـنـد هـفـتـاد هزار فرشته او را مشایعت مى کنند و ندا کننده اى از پشت سراو را مشایعت مـى کـنـد و نـدا کننده اى از پشت سر او را ندا مى دهد: هان خوش باش وبهشت بر تو گوارا باد, و هنگامى که دوستش مصافحه مى کند رحمت الهى سر تا پاى اورا فرا مى گیرد. امام باقر(ع ) فرموده است : هر مؤمنى براى دیدار برادر مؤمنش از خانه بیرون آید درحالى که دانا به حق او باشد خداوند براى هر گام او حسنه اى ثبت , و سیئه اى محو مى کندو یک درجه او را بالا مـى بـرد . هـنگامى که در خانه را مى کوبد درهاى آسمان به رویش بازمى شود, و وقتى همدیگر را دیـدار و مـصافحه و معانقه مى کنند خداوند به آنها نظررحمت مى کند و در برابر فرشتگان به آنها مباهات فرموده مى گوید: به این دو بنده ام بنگرید که به خاطر من یکدیگر را دیدار و با هم دوستى مـى کنند, حق است بر من که پس از این آنها را به آتش عذاب نکنم . و هنگامى که او به خانه اش باز مـى گـردد فـرشـتگانى به عدد نفسها و گامها و سخنانش او را بدرقه مى نمایند و پیوسته او را از بلاهاى دنیا وشداید هولناک آخرت محافظت مى کنند. نـیز فرموده است : کسى که به خاطر خدا برادر مؤمنش را از روى محبت و شوق دیدارکند خدا را زیـارت کرده و هنگامى که با او مصافحه مى کند هر حاجتى را در امر دین ودنیا از خداوند بخواهد حق تعالى حاجتش را برآورده مى گرداند.
امام صادق (ع ) فرموده است : مراوده میان دوستان در حضر, دید و بازدید و در سفر, نامه نوشتن به یکدیگر است .
نـیـز فـرمـوده اسـت : انـسـان به قصد برادر مؤمنش از خانه بیرون مى آید تا او را دیدار کند, وباز نمى گردد جز این که خداوند حوایج دنیا و آخرت او را برآورده مى کند. نـیـز فـرمـوده است : هر کس دوستش را تنها به خاطر خدا نه غیر او و طلب وعده هاى خداوند و تـحقق ثوابهاى او دیدار کند خداوند هفتاد هزار فرشته را مامور مى کند که او راندا مى دهند: هان خوش باش و بهشت بر تو گوارا باد. نـیـز: کـسـى که برادر مؤمنش را به خاطر خداوند دیدار کند خدا مى فرماید: مرا زیارت کردى , و پاداش تو بر عهده من است و من به پاداشى براى تو جز بهشت راضى نیستم . نـیز: سه چیزند که روز قیامت خالص براى خداوندند: مردى که برادر مؤمنش را به خاطر خداوند دیـدار کـنـد, او از زایران خداست و بر خداوند است که زایرانش را گرامى بدارد و آنچه را آن مرد بخواهد به او بدهد . دیگر مردى است که وارد مسجد مى شود تانماز بگزارد و او به انتظار نماز دیگر در مسجد مى ماند و او مهمان خداوند است و براوست که مهمان خود را گرامى بدارد . و دیگر حج کننده و عمره گزار است , اینان واردشوندگان بر خدایند, و حق است بر او که وارد شوندگانش را گرامى بدارد. نیز: هر کس دوستش را به خاطر خداوند دیدار کند, روز قیامت در حالى وارد مى شودکه بر او دو جامه سپید نازک از نور است و از کنار هر چیزى که بگذرد بر آن مى تابد تاآنگاه که در پیشگاه حق تـعـالـى بـایستد, خداوند به او مى فرماید: مرحبا و با گفتن این کلمه عطایاى فراوان به او داده مى شود. ایـن درجـات عـالى و مقامات بلند بهره کسانى است که برادران نیک و مؤمن و یاران پرهیزگار و نـیکوکار خود را دیدار مى کنند . چنان که امام صادق (ع ) فرموده است : اى فرزند! هر گاه به دیدار کـسـى مـى روى نـیکان را دیدار کن و فاجران و بدکاران را ملاقات مکن زیرا اینان همچون تخته سـنـگـى هـسـتـنـد کـه آب از آن جـارى نمى شود, و مانند درختى هستند که برگهاى آن سبز نمى گردد, و چون سرزمینى هستند که گیاه از آن نمى روید.
2- سلام و مصافحه و معانقه
شک نیست هنگامى که برادر دینى تو دوستانه به تو سلام مى کند و با گرمى دستت رامى فشارد و برادرانه با تو معانقه و روبوسى مى کند احساس مى کنى وجودت را میل وگرایش به او فراگرفته است چه سلام و مصافحه و معانقه نشانه دوستى و رمز برادرى است از این رو به انجام دادن آنها امر و بدانها تشویق شده است . پـیامبر خدا(ص ) فرموده است : سوگند به آن که جانم در دست اوست به بهشت داخل نمى شوید مـگر آنگاه که ایمان آورید, و ایمان نمى آورید مگر زمانى که با یکدیگردوستى کنید . هان شما را به چـیـزى دلالـت مى کنم که اگر آن را انجام دهید با یکدیگردوستى کرده اید و آن به دیگران سلام کردن است . نـیـز فرموده است : هنگامى که یکدیگر را ملاقات مى کنید با سلام و مصافحه (دست دادن ) دیدار کنید و زمانى که پراکنده مى شوید با استغفار و (طلب آمرزش ) از هم جداشوید. نیز: مصافحه کنید چه آن کینه را از میان مى برد. نیز فرموده است : هنگامى که یکى از شما برادر مؤمنش را دیدار مى کند بر او سلام و بااو مصافحه کـنـد چـه خداوند فرشتگان را به همین امر گرامى داشته است , پس همان کارى را که فرشتگان مى کنند انجام دهید. امـام باقر(ع ) فرموده است : وقتى مؤمنان یکدیگر را دیدار و مصافحه مى کنند خداوند به آنها نظر رحمت مى کند و گناهانشان مانند برگ درختان از آنها فرو مى ریزد. ابـوحـمـزه نـقل کرده که با ابى جعفر امام باقر(ع ) همسفر بودم . در محلى فرود آمدیم تااستراحت کـنـیـم , آن حـضرت گامى چند برداشت و سپس برگشت و دست مرا گرفت وبسختى فشرد, عرض کردم : فدایت شوم , مگر من در کجاوه در خدمت شما نبودم ؟ فرمود: آیا نمى دانى مؤمن هر گـاه گـشـتـى بـزند و سپس دست برادر مؤمنش را بگیردخداوند به آنها نظر رحمت مى کند و پیوسته آنها را زیر نظر خود دارد و به گناهان مى گوید از این دو تن دور و پراکنده شوید. اى ابـا حمزه گناهان آنها مانند برگ درختان فرو مى ریزد, و آنان در حالى از هم جدامى شوند که گناهى بر آنها نیست . نـیـز: هـنـگـامـى که انسان با دوستش مصافحه مى کند پاداش کسى که دستش را همچنان نگه مـى دارد بـیـشتر از کسى است که دستش را رها مى کند و بدانید گناهانشان در پیش پایشان فرو مى ریزد به طورى که گناهى بر آنها باقى نمى ماند. از ایـن رو دربـاره صـفـات پـیامبر خدا(ص ) نقل کرده اند : که آن حضرت خود سلام و مصافحه را با اصـحـابـش آغـاز مى کرد و هنگامى که با یکى از آنان مصافحه مى کرد دستش را پیش ازاو بیرون نمى کشید. امام صادق (ع ) فرموده است : مصافحه مؤمن برابر هزار حسنه است .
نـیـز: مـؤمـن برادر مؤمنش را دیدار و با او مصافحه مى کند در نتیجه خداوند به آنها نظررحمت مـى فرماید و گناهان آنها تا آنگاه که از هم جدا مى شوند از وجود آنها فرو مى ریزدهمان گونه که بادهاى سخت برگ را از درختان فرو مى ریزد. نیز: مصافحه مؤمن از مصافحه فرشتگان افضل است نـیز: به اسحاق بن عمار فرمود: اى اسحاق آیا مى دانى مؤمنان هنگامى که یکدیگر رادیدار و با هم مـصافحه مى کنند خداوند صد رحمت بر آنها نازل مى کند که نود و نه رحمت شامل آن یکى است کـه رفـیـقـش را بـیـشـتـر دوسـت مى دارد و وقتى با هم معانقه مى کنند رحمت الهى آنها را فرا مى گیرد. مـردى از ابـى عـبداللّه (ع ) درباره پاداش مؤمنان به هنگامى که با یکدیگر دیدار و معانقه مى کنند پـرسش کرد . به او فرمود: وقتى با هم معانقه مى کنند رحمت خداوند آنها را فرامیگیرد و هنگامى کـه یـکـدیگر را در آغوش مى کشند چنانچه در این امر جز رضاى خدارا نخواهند و هیچ غرضى از اغراض دنیوى را طالب نباشند به آنها گفته مى شود : گناهانتان آمرزیده است اعمال خود را از سر بگیرید . و زمانى که احوالپرسى را آغازمى کنند فرشتگان به یکدیگر مى گویند از آنها دور شوید آنها رازى را در میان خود دارندکه خداوند آن را پوشیده داشته است اسحاق گفته است : عرض کردم : فدایت شوم آیا الفاظ آنان بر آنان نوشته نمى شود؟ چه خداوند فرموده است : ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید. در این هنگام فرزند پیامبر خدا نفسى کشید سپس گریست بـه قـدرى کـه مـحاسن آن حضرت تر شد, و فرمود: اى اسحاق خداوند براى تجلیل از مؤمنان به فـرشـتـگـان امـر مـى کـنـد به هنگامى که همدیگر را دیدارمى کنند از آنها دور شوند, و اگر چه فـرشـتـگـان سـخـنـان آنـها را نمى نویسند و گفتار آنها رانمى دانند, لیکن آن کسى که اسرار و پوشیده ها را مى داند به آنها داناست .
3- دادن هدیه به یکدیگر
به یکدیگر هدیه دادن نیز از عوامل مهم ایجاد دوستى و نزدیکى است , و به وسیله آن دلها از آلایش کینه ها پاک مى شود . بسا کسى که در دل نسبت به دوست خود خشمگین است و نمى تواند آن را از درون خـود بـزدایـد و کینه اش را از دل بیرون کند لیکن با تقدیم هدیه اى به او همه ناسازگاریها بـرطـرف مـى شـود, و امـور بـه روند طبیعى خود باز مى گرددو ابرهاى تیره کدورت از دل آنها برداشته مى شود, و خداوند دلهاى آنها را از کینه ها پاک مى کند و در پرتو نعمت و احسان او دوست و بـرادر مـى شوند . از این رو مشاهده مى کنیم پیامبر خدا(ص ) و ائمه اهل بیت (ع ) این امر را از نظر دور نداشته بلکه توجه مردم را به اهمیت آن جلب کرده و فواید آن را براى آنان توضیح داده اند. پیامبر خدا(ص ) فرموده است : از جمله گرامیداشت انسان نسبت به برادر مسلمانش آن است که هـدیـه او را بـپـذیـرد . و آنچه را برایش میسر است به او هدیه کند, و به خاطر اوخود را به زحمت نیندازد.
نیز: به همدیگر هدیه بدهید چه هدیه خشم و کینه را از دل بیرون مى برد. نـیـز: هدیه موجب دوستى و تجدید برادرى و زدودن کینه است , دوستى کنید و به یکدیگر هدیه بدهید, به هنگام نیاز هدیه بهترین چیز است .
نـیز: به همدیگر هدیه بدهید چه هدیه کینه ها را از دل بیرون مى کشد و دل را از دشمنى و حسد تهى مى سازد.
امام صادق (ع ) فرموده است : با صله و بخشش به دوستانت اظهار محبت کن . هـدیـه هـمـان گونه که چیزى مادى است ممکن است گاهى امرى معنوى باشد در این صورت ارزش آن بـیـشـتر و اثر آن بزرگتر است مانند این که به او سخن خوبى بگوید که اندیشه اش از آن روشـنـى گیرد, یا یکى از مسائل علمى را که مورد نیاز اوست در دسترس او بگذارد, یا به او پند و انـدرزى دهد که او را به صراط مستقیم و راه بهتر رهنمون شود, از این رو پیامبر خدا(ص ) فرموده اسـت : برترین هدیه مسلمان به برادر مسلمانش سخن حکمت آمیزى است که مایه مزید هدایت او شود و یا او را از طریق هلاکت بازگرداند.
4- گشاده رویى و لبخندگـشاده رویى و لبخند در ایجاد دوستى نقش اساسى دارد
بلکه برترین عامل محبوبیت انسان در مـیان مردم و بزرگترین وسیله نزدیکى دلهاى جهانیان به یکدیگر است چه یک لبخند تو در برابر دوسـتـت مـى تـوانـد ضـامن آن باشد که دلش را به سوى تو جذب کند و برمحبت او نسبت به تو بـیفزاید .
و اگر در قلب او کینه اى از تو وجود دارد او را با خنده اى برلب و چهره اى گشاده دیدار کـن زیـرا ایـن رفـتـار دلش را پاک مى کند و زنگار کینه را از قلبش مى زداید . و هر گاه در کسى احـسـاس شـر و بدى کردى او را با مهربانى و گشاده رویى ولبخند دیدار کن که خداوند فرموده اسـت : فـاذا الـذی بـیـنک وبینه عداوة کاءنه ولى حمیم . از این رو پیامبر بزرگوار(ص ) فـرمـوده اسـت : خـوشـخـویـى دوسـتـى را پـایـدارمـى کـنـد و گـشـاده رویـى کینه را از دل مى زداید. نـیز: سه چیز است که محبت انسان را نسبت به برادر مسلمانش صفا و روشنى مى دهد,این که با گشاده رویى او را دیدار کندو هر گاه در کنار وى بنشیند جا برایش باز کند و او رابا نامى که نزد او محبوبتر است بخواند. مردى به پیامبر خدا(ص ) عرض کرد: مرا وصیتى فرما, آن حضرت وصایاى بسیارى به اوفرمود, از جـمـلـه آنـهـا این که : به مردم اظهار محبت کن تا تو را دوست بدارند, اگر دوستت از دلو تو آب بخواهد آن را برایش خالى کن , دوستت را باروى گشاده دیدار کن .
نـیـز: شـمـا هرگز نمى توانید با اموالتان مردم را به سوى خود جذب کنید پس با گشاده رویى و خوشخویى آنها را دیدار کنید. نیز: هر بنده اى از امت من به خاطر خدا دوستش را مورد لطف و مهربانى قرار دهدخداوند یکى از خدمتکاران بهشت را به خدمت او مى گمارد. نـیز: لبخند مؤمن به روى مؤمن حسنه است . از این رو از عبداللّه بن حارث نقل شده که گفته است : من کسى را ندیدم که بیش از پیامبر خدا(ص ) تبسم بر لب داشته باشد. امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : خوشرویى دام محبت است . نیز: خوشرویى کمند محبت است . نـیـز: بـهـتـریـن چـیـزى کـه انـسـانها مى توانند دل دوستانشان را به دست آورند و کینه را از دل دشـمـنـانـشان بزدایند خوشرویى به هنگام دیدار, احوالپرسى در غیاب و لبخند زدن دروقت حضور آنهاست . امـام زیـن الـعـابـدیـن (ع ) فرموده است : کسى که به برادر دینیش مرحبا (خوش آمدید)بگوید خداوند تا روز قیامت برایش مرحبا مى نویسد. امـام محمد باقر(ع ) فرموده است : خوشرویى و گشاده رویى سبب ایجاد محبت و موجب تقرب به خداوند است . و ترشرویى و گرفتگى باعث دشمنى و دورى ازخداست .
نـیـز: لـبـخـنـد انـسـان بـه صـورت دوسـتـش حـسـنـه و زدودن گرد و غبار از او نیز حسنه است ,ومحبوبترین عبادتها نزد خداوند وارد کردن سرور و خوشحالى بر مؤمن است . امـام صـادق (ع ) فـرمـوده است : با کسى که بدرفتارى مى کند نرم باش و آنانى که داراى صفایند اندکند. مـردى بـه آن حـضرت عرض کرد: حد حسن خلق چیست ؟ فرمود: این که رفتارت نرم وسخنت خوش باشد و دوستت را با خوشرویى دیدار کنى .
نـیـز: سـه چیز است که اگر انسان یکى از آنها را به پیشگاه خداوند بیاورد خداوند بهشت را بر او واجـب مـى کند, انفاق در حال تنگدستى , خوشرویى در برابر همه , انصاف دادن هر چند به زیانش باشد. امـام عـلـى بن موسى الرضا(ع ) فرموده است : کسى که به چهره برادر مؤمنش لبخند زندخداوند حـسـنـه اى بـرایـش مـى نـویـسـد, و کـسـى را کـه خـدا بـرایـش حـسـنه اى نوشته است عذاب نمى کند. به همان اندازه که گشاده رویى و لبخند و خوشرویى در کسب مودت و تحکیم محبت تاثیر عمیق دارد گـرفـتگى و ترشرویى و بداخلاقى در دورى دلها از یکدیگر و نفرت نفوس و قطع پیوندهاى دوسـتـى و بـرادرى بى نهایت مؤثر است .
از این رو از پیامبرخدا(ص ) روایت شده که فرموده است : خداوند کسى را که در برابر برادر دینى خودترشروست دشمن مى دارد. از امام صادق (ع ) نقل شده که فرموده است : گرفتگى در برابر مردم سبب دشمنى است .
همچنین پیش از این ذکر شد که امام باقر(ع ) فرموده است : ترشرویى و گرفتگى سبب دشمنى و دورى از خداست
این شاعر چه خوب گفته است :
و انى لمشتاق الى ظل صاحب ----- یرق و یصفو ان کدرت علیه
عذیرى من الانسان لا ان جفوته ----- صفالى و لا ان صرت طوع یدیه
استاد دیل کارنگى در کتاب خود به نام کیف تکسب الاصدقاء فصلى تحت عنوان اهمیت لبخند و خوشرویى در به دست آوردن دوستان و تاثیر در مردم باز کرده و در آن به ذکر رویدادها و تجربه هاى بسیارى پرداخته و گفتار خود را به این سخن کوتاه پایان داده است که : اگر مى خواهى مردم تو را دوست بدارند لبخند بزن .
از جـمـله سخنانى که در این فصل آمده این است که : تغییرات چهره آدمى زبان گویایى است که آوازش عمیقتر و اثرش شدیدتر از آواز زبان است چه مانند آن است که لبخند ازسوى صاحب خود مى گوید: من تو را دوست مى دارم , تو به من سعادت بخشیده اى , من به دیدار تو سعادتمند شدم .
5- فروتنى با دوستان
هـیـچ چیزى مانند تکبر و خودبرتربینى دوستى را تباه نمى کند, چه انسان متکبر همواره عبوس و اخـمـو بدمعاشرت است . همچنین هیچ چیزى مانند تواضع و فروتنى نهال دوستى و برادرى را در دلـهـا نـمـى نشاند, زیرا انسان فروتن محبوب دلها و مقرب مردم است , همنشینى با او پسندیده و رفـاقت با او لذت بخش و گفتگوى با او دلنشین است . چنان که امام صادق (ع ) فرموده است : سه چیز ایجاد محبت مى کند: دیندارى , فروتنى وبخشش . فروتنى منزلت انسان را در میان مردم بالا مى برد, پیامبر خدا(ص ) فرموده است : تواضع بر منزلت انسان مى افزاید.
و موجب مزید شرافت او در میان آنهاست .
امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : کلید شرف فروتنى است . نـیـز امـیـرمـؤمـنـان (ع ) فـرمـوده اسـت : هـر کـس بـخـواهـد شـرافتمند باشد باید فروتنى را پیشه کند. امام زین العابدین (ع ) فرموده است : شرافت و برترى در فروتنى است. امـا تـکـبـر و خـودبـرتـربینى جز این که انسان را در میان مردم مبغوض و منفور کند چیزى براو نمى افزاید, چنان که پیامبر(ص ) فرموده است : متکبر منفورترین مردم است . نـیـز فـرمـوده است : خداوند به من وحى فرمود: فروتنى کنید تا یکى بر دیگرى سرکشى نکند, و کسى بر دیگرى فخر نفروشد و شما بندگان خدا باهمدیگر برادرباشید. امـام حـسـن (ع ) فرموده است : کسى که در دنیا براى برادران خود فروتنى کند در نزدخداوند از صدیقان به شمار است . امام موسى بن جعفر(ع ) فرموده است : پادشاه را با پرهیز, دوست را با فروتنى , دشمن رابا احتیاط و عموم مردم را با خوشرویى مصاحبت کن.
6- خوش گمانى به دوست
هـر کـدام از مـا تاثیر فوق العاده اى را از شنیدن این که دوستش به وى حسن ظن دارد و او راابدا مـتـهـم نـمى کند در نفس خود بخوبى احساس مى کند, و در این موقع لذت برادرى ودوستى را درک , و آمـیختگى دو روح و نزدیکى دو قلب را به همدیگر لمس مى کند,
ازاین رو امیرمؤمنان (ع ) فـرمـوده اسـت : عـمـل دوست خود را به نیکوترین وجه آن توجیه کن تا آنگاه که آنچه تو را به او دگرگون مى کند به تو برسد, و نسبت به سخنى که از دوستت صادر شده چنانچه راهى مى یابى که آن را خوب بدانى بدگمان مباش . نیز: بدگمانى روش تو را نسبت به دوستى که به صلاحیت او یقین داشته اى تباه نکند.
امـام على بن الحسین (ع ) فرموده است : مؤمن برادر مؤمن است هرگز به او دشنام نمى دهد, او را محروم نمى کند, و به او بدگمان نمى شود. امـام صادق (ع ) فرموده است : هر گاه انسان به برادر دینى خوداف بگوید رشته برادرى آنها پاره مى شود, و اگر به او بگوید: تو دشمن منى یکى از آن دو تن کافر شده وچنانچه او را متهم بدارد ایمان در دلش مانند نمک در آب منحل مى شود. نیز: هر کس برادر دینى خویش را متهم کند حرمت میان آن دو برداشته مى شود. از ائمه (ع ) روایت شده که فرموده اند: مؤمن برادر دینى خود را متهم نمى کند. هنگامى که دوستت نسبت به تو حسن ظن دارد تو نسبت به او بدگمان مباش چه این امرکینه و تنفر او را از تو در دلش جاى مى دهد. به همین سبب قرآن کریم از آن نهى کرده وفرموده است : یا اءیها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم . بـر تـوست که درباره دوست خود همان گمان را داشته باشى که او نسبت به تو دارد تا درگمان خـود دچـار نومیدى نشود و احساس وى نسبت به تو دگرگون نگردد و محبت تو ازدلش بیرون نـرود, از این رو امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : کسى که گمان نیکى نسبت به تودارد گمانش را تحقق ده .
سـزاوار است انسان دوراندیش خود را در وضعى قرار ندهد که موجب برانگیختن بدگمانى مردم شـود و اگـر چـنـیـن کـند باید تنها خودش را مورد سرزنش قرار دهد, چنان که امیرمؤمنان (ع ) فـرمـوده است :
کسى که خود را در معرض تهمت قرار دهد نباید کسى راکه به او بدگمان شده مورد سرزنش قرار دهد.
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.